مصرف، برکت یا بلا؟

ماه پیش جناب آقای اردکانیان، وزیر محترم نیرو طی سخنانی الگوی مصرف ایرانیان را زیاد و با ادبیات خاص خودشون کاهش آن را توصیه کردند تا تحریمها بر ایران کم اثر شود.

جدای حاشیه‌های بعد از سخنان ایشان و واکنشهای مردم، به خصوص در شبکه‌های مجازی، اما در حقیقت نکته‌ی بسیار مهمی در سخنان ایشان مطرح شده بود که در هیاهوی پس از آن گم شد. این اولین بار نیست که مسوولی از مصرف بیش از نیاز مردم انتقاد می‌کند. خود ما هم به برخی از این الگوهای بیش-مصرفی آگاهیم و منتقد. اما سوال اصلی در این است که آیا مصرف به عنوان شاخص تقاضا برای رشد اقتصادی لازم است یا خیر؟

اگر مصرفی نباشد، حتی بی رویه‌ی آن، منحنی تقاضا در جامعه کاهش پیدا می‌کند و پیرو آن عرضه. کاهش عرضه یعنی کاهش تولید و توزیع، و آن نیز یعنی افزایش بیکاری و کاهش شاخص رشد اقتصادی (تولید ناخالص ملی).

هیچ جامعه‌ای در دنیا بدون تشویق تقاضای داخلی و پیرو آن افزایش عرضه، نتوانسته تولیدگری را در جامعه نهادینه و رشد اقتصادی را افزایش دهد. جامعه‌ای که تولیدگر نیست و از رشد پایین و بعضا منفی برخوردار است، جامعه‌ای شکننده و ضعیف است که در رقابتهای منطقه‌ای و جهانی بازنده خواهد بود و این خود به فقر و ضعفش خواهد افزود. در شرایطی که ما در تولید و تامین به علت شرایط تحریم دچار مشکل هستیم اگر از مصرف خودمان نیز بکاهیم که دیگر همین تولید سخت پرزحمت نیز سودده نبوده و تولیدکننده باید کارخانه و کارگاه را تعطیل کند. همزمان امکان صادرات بسیاری از اقلام داخلی نیز سخت شده و اگر هم صادراتی صورت می‌گیرد، درآمد ارزی آن، به هزار دلیل درست و نادرست، برنمی‌گردد.

سیاستهای کلی نظام استفاده از تحریم به عنوان فرصت است. یکی از همین فرصتها استفاده مثبت ازمیزان مصرف سرانه کشور است. اگر افزایش مصرف بنزین را فرصت ببینیم برای احداث و راه‌اندازی پالایشگاه‌های بیشتر که موجد اشتغال و تولید خواهد بود، اشتباه کرده‌ایم؟ اگر علاقه‌ی ایرانی‌ها به خودرو و مسافرتهای جاده‌ای را فرصت ببینیم و در جهت پاسخ به این تقاضا، عرضه را بالا ببریم (با تکیه به تولید داخل)، چه میزان ثروت در گردش مالی قرار می‌گیرد و چه مقدار کار ایجاد می‌شود؟ کدام سال وزارت نیرو از مصرف بالای برق شکوه نکرد و با کمک عموبرقی و افزایش تعرفه، سعی در کاهش آن نداشته است؟ چرا میزان مصرف بالای برق را فرصت ندیدیم؟

در شرایط تحریمی امروز که اقتصاد و زندگی مردم را نشانه رفته است، ما باید فقط بر روی ظرفیتهای داخلی خود تکیه کنیم تا بتوانیم تولید را تقویت و اقتصاد کشور را حفظ کنیم و مهمترین این ظرفیتها، تقاضای داخلی است. وزیر محترم فرمودند که 40 سال فرصت داشتیم خود را از شیر نفت جدا کنیم و نکردیم و دلیل آن را به مصرف‌زدگی منتسب نمودند. به نظر من، دلیل آن کاملا برعکس است. سیاستهای ضدمصرفی، چه فرهنگی و چه مالی، باعث شد تولیدکننده‌ی داخلی بازار بزرگی نداشته باشد تا بتواند با تولید انبوه، فن‌آوری و نوآوری را به تولید خود افزوده و به استقلال ما از فروش نفت کمک کند. و همین به واردات همه چیز از یخچال تا شامپو و پوشک بچه انجامیده است. اروپا همین الان با تمام تبلیغات رسانه‌ایش در ضدیت با مصرف پلاستیک، 20 برابر کشورهای در حال توسعه؛ پلاستیک مصرف میکند. گول این تبلیغات رسانه‌ای غرب را نباید خورد. مدیریت پسماند و استفاده از ضایعات خود یکی از فرصتهای کاری واقتصادی‌ای است که از مصرف، برای مثال، پلاستیک می‌تواند حاصل شود.

این شرایط امروز که واردات بسیاری از اقلام مصرفی یا قطع شده یا کاهش پیدا کرده، بهترین شرایط برای افزایش تولید داخلی و سرانجام رها شدن از شیر نفت مورد نظر وزیر عزیز و ایضا ما است و این ممکن نمی‌شود مگر با تشویق مصرف (چه با ابزراهای فرهنگی یا مشوقهای مالی مثل وام و اتعبارات مالی) نه منع آن.

مطالب مرتبط